درباره ما
![]() این وبلاگ به منظور اطلاع رسانی برنامه های هیات فاطمیون مهرآباد جنوبی تهران به عاشقان اهل بیت علیهم السلام و ترویج مذهب تشیع طراحی گردیده هیئت فاطمیون لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
دیگر امکانات
|
بسم رب الحسین در گفتگوی اختصاصی وارث با حاج منصور ارضی مطرح شد آنچه مهم است، نظر آقاست / ایجاد برخی هیئات باعث نابودی هیئت های قدیمی شد / اکثریت سایت ها با آبروی مردم بازی می کنند! نظرش را در مورد هیئت شاخص پرسیدیم! گفت: هر چه رهبری بگوید! گفتیم: به عنوان یک ذاکر اهل بیت (ع) و بک استاد خبره این دستگاه، برای ما نظر معظم له را تشریح کنید... مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۰۶ |
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ |
هجران بهانه ای ست برای وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از یاد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خیال ها عمه نگو كه فاطمه ی كربلا بگو عمه نگو حسین بگو مرتضی بگو بابا سلام عمه رسیده بلند شو از احترامِ قدِّ خمیده بلند شو با گردن بریده بریده بلند شو عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون میهمان مجلس نامحرمان شده
لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۰ |
(عنوان ندارد) شاید کسی فکر نمی کرد انقدر سریع تموم شه چند روز بیشتر به اربعین نمونده و هنوز مثل همیشه شاید به اندر خم یک کوچه هم نرسیدم . چرا به این سرعت زندگی در گذره و هرروز که میگذره احساس میکنم عقبترم انگار کاروانی قبل از اونیکه به عقل کوچیک من میرسه حرکت کرده و من دارم دنبالش میرم و هر روز کاروان دورتر و دورتر و ... میشه کاروان که دور میشه و نمیبینم هیچ ؟ حتی صدایی هم به گوشم نمی رسه و فقط یه چیز برام مونده اونم اینه که حرارتی توی قلبم احساس می کنم که بهم میگه کاروانُ گم نکردم و میرم تا به کاروان برسم و ایکاش یک روز می رسیدم .
مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ |
شب نهم /**/
یک مشک ، یک غیرت که از آن روبرو آمد طفلی صدا زد بچه ها گویا عمو آمد
باید به استقبال آب و آبرویش رفت وقتی عمو از جنگ آب و آبرو آمد
ای بچه ها اول عمو تشنه است، پس باید- اول بنوشد آب، وقتی که سبو آمد
شش ماهه را دور سرش باید بگردانیم وقتی که بر رخسار اصغر رنگ و رو آمد
دیگر عمو را بعد ازاین سقا نمی خوانیم دیدید خواندیم و چه اشکی از عمو آمد
نذر عمو این گوشوارها ، النگوها باید به دستش داد ، وقتی دست او آمد *** حالا زمین کربلا چشمان تر دارد حالا پس از این خیمه های دربه در دارد
دستان او را از سر زینب بُریدند حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد؟
عباس را از علقمه آقا نیاورده آوردنش تا خیمه گویا دردسر دارد
حتی زجسم ارباً اربای علی اکبر جسمی زهم پاشیده و آشفته تر دارد
در پیش چشمان حسین ای قوم نگذارید هر نیزه ای یک تکه از عباس بردارد
دارد لباسش را به غارت می برد این قوم حالا دگر ام البنین حالی دگر دارد..
رحمان نوازنی مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در جمعه ۱۳۹۱/۰۹/۰۳ |
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
هيات فاطميون (41), فاطميون (29), هيئت فاطميون (24), علي اكبر لطيفيان (20), محرم (16), اشعار (15), هیات فاطمیون (14), هیئت فاطمیون (6), اشعار فاطميه (6), ع (6), علی اکبر لطیفیان (5), فاطمیون مهرآباد (5), فاطميون مهرآباد (5), رحمان نوازني (4), طرح اعلاميه (4), شهادت امام جواد (4), فاطمیون (3), عليرضا خاكساري (3), ذاکر اهل بیت (3), سرود ميلاد (3), داستانهاي كوتاه و مناجاتي (3), ابوالفضل اخوان مرادی (3), مراسم هيات فاطميون (2), شهداي مهرآباد جنوبي (2), ميلاد حضرت علي اكبر (2), شهید عباس حاجیلو (2), ميثم ميرزايي (2), شهادت امام صادق (2), تسليت (2), حسين ايماني (2),
|