هیئت فاطمیون -به محشر از فراز چرخ گردون/ندا خیزد که این الفاطمیون؟
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

این وبلاگ به منظور اطلاع رسانی برنامه های هیات فاطمیون مهرآباد جنوبی تهران به عاشقان اهل بیت علیهم السلام و ترویج مذهب تشیع طراحی گردیده

هیئت فاطمیون
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
ثامن تم
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه
تا خدا و دم خدایی توست
معجزات امام رضایی توست
یا امام الرئوف، یا سلطان
شغل ایرانیان گدایی توست
تیغ ابروت کشته می طلبد
سر ما را بزن هوایی توست
ازدحامی که این حرم دارد
از وفور گره گشایی توست
دادن برگه ی امان النّار
گوشه ای از هنرنمایی توست
آنچه ما را کبوترت کرده

 هنر گنبد طلایی توست


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۲۵ |
حضرت معصومه(س)-مدح

ري زاده ايم و مزرعه سبز گندميم
هر صبح با حسين شما در تكلميم

ما شیعه ولایت مولا، نسب نسب
سلمان پابرهنه اي از نسل چندميم

گاهي ميان خنده خورشيد گريه ايم
گاهي ميان گريه زهرا تبسميم

همسايه حريم تو همسايه خداست

پس صد هزار شكر كه همسايه قميم


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد و يا جهت ديدن همه اشعار استاد علي اكبر لطيفيان به سايت ايشان مراجعه نمائيد :

http://latifian.ir/



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۱۴ |
امام صادق(ع)-شهادت


باز گرفته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه

شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است، خاک پای مدینه

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد  



مربوط به موضوع :
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۰۶ |

امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت-زبانحال حضرت زینب(س)-

 

سخت است پیش پای مردم با سر افتادن

و سخت تر از آن به پیش دختر افتادن

 

ما که تو را با لافتایت می شناسیمت

اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن

 

داری سفارش می کنی ما را به عباست

خیلی خیالم جمع شد از معجر افتادن

 

گفتی اسیرم می کنند اما نگفتی تو

از خنجر کندی به روی حنجر افتادن

 

اما نگفتی از روی مرکب زمین خوردن

اما نگفتی از بلندی با سر افتادن

 

خیلی برای دخترت سخت است هنگام

با نیزه ای بر نیزه های دیگر افتادن

 

ای وای از پیراهن غارت شده، بعدش

دنبال غارت کردن انگشتر افتادن
×××

 فرمود: آب، اما به پهلویش لگد می زد

 ای داد بیداد از به جان پیکر افتادن

 

انصاف نیست این گونه پیش چشم خواهرها

با چکمه روی بوسه پیغمبر افتادن

  

ای وای از شام غریبان و بیابان و...

 در زیر پاها چادر یک دختر افتادن

 علي اكبر لطيفيان

92/5/6


منبع :روضه-اشعار استاد علي اكبر لطيفيان



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۰۷ |

مناجات با خدا

 

-نام ما را ننویسید، بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

 -آمدم در بزنم، در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

 -میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست

چند لحظه بغل سفره بمانید فقط

 -کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی

فقط از دست گناهم برهانید... فقط

 -حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام

مادرم را به عزایم ننشانید فقط

 -صبح محشر به جهنم ببریدم اما

پیش انظار گنهکار نخوانید فقط

 -پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم

گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط

 -حقمان است ولی جان اباعبدالله

محضر فاطمه ما را نکشانید فقط

 -سمت آتش ببری یا نبری خود دانی

من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط

 -گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما

دست ما را به محرم برسانید فقط

علي اكبر لطيفيان

۲۳/۴/۹۲

 

منبع:روضه -اشعار آئيني علي اكبر لطيفيان



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۷ |

حضرت علی اکبر(ع)-ولادت

 

دلم را هوای تو پر کرده است

غم آشنای تو پر کرده است

 

حسینیه و مسجد و دیر را

نسیم دعای تو پر کرده است

 

لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید



مربوط به موضوع : سرود
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۲۹ |
اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
ولی برای پریدن زمانمان دادند

خبر دهید دوباره به بال فطرس ها
مجال پر زدن آسمانمان دادند

به احترام ملائک امانت حق را
به دست فاطمه ی مهربانمان دادند

بدون واسطه امشب کنار سجاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند

قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند

امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۲۰ |

شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید

و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید

خودت بگو که مگر چند سال داری تو

جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید

هزار بار نگفتم نیا به دنبالم

میان کوچه دویدن به تو نمی آید

فقط بلند مشو چونکه زود می افتی 

 بدون بال پریدن به تو نمی آید

تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی 

 چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید

چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد 

 چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید

تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد 

 نفس بلند کشیدن به تو نمی آید

بمان که دخترمان را خودت عروس کنی

به آرزو نرسیدن به تو نمی آید

چه با دو دست رئوفانه ات، چه با یک دست 

 بباف پیرهنت را، حسین منتظر است

 

     علی اکبر لطیفیان فاطمیه ی ۹۲

 

منبع : نودو پنج روز باران




مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۷ |
بسترت را جمع کن از خانه ، بیماری بس است

زیر چشمت گود افتاده است ، پس زاری بس است


از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام

خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است


تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام

این تبسم کردن از روی ناچاری بس است


لاله ، لاله ،لاله، لاله، لاله، لاله ، ...تا به کی ؟

جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است 


من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط

لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است


ای شکسته بال پس کی استراحت میکنی

هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری ، بس است


این طرفداری از من کار دستت داده است

بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است


وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف

زندگی کردن برای من بس است ، آری بس است


باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم

بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است


       علی اکبر لطیفیان فاطمیه ی 92

 

منبع : نودوپنج روزباران



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۷ |
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست

یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست


بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست

چشمی که گریان عزای مجتبی نیست

 

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ |

 

اشعار محرم -علی اکبر لطیفیان- برگرفته از وبلاگ نودو پنج روز باران

 

لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید

 


 



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ |
تصویر مبهم
 
یکبار نفس کوته و صد بار کشیده

حتما شده این سینه به مسمار کشیده

تصویر تو مبهم شده ی دست کسی نیست

تحلیل من این است به دیوار کشیده

از مرگ طلب کردن تو لحظه به لحظه

پیداست که خیلی دلت آزار کشیده

جارو مزن آنقدر، کمی فکر خودت باش

از دست شکسته چه کسی کار کشیده؟

از قرمزی رخت تو پیداست که راحت

بالا نرسیده آه به اجبار کشیده

نه سال؟ همین؟ ماندن تو راه ندارد

کار تو به انگار و نه انگار کشیده

یک بار علی گفتی صد بار علی جان

یک بار نفس کوته و صد بار کشیده


    علی اکبر لطیفیان فاطمیه  ی سال 91

منبع : نود و پنج روز بارانhttp://chadorkhaki1.blogfa.com/

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد


مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ |
توفقط دست به زانومزن وگریه مکن

گیرم اي شاه کسی نیست...خودم نوکرتو

لحظه اي فکرکنی پیرشدم،مدیونی

درسرم هست همان شوق علی اکبرتو

من خودم یک تنه ازکرببلا می برمت

چه کسی گفته که پاشیده شده لشگرتو

توبرایم نگرانی چه می آیدسرمن

من برایت نگرانم چه می آیدسرتو

همه رابدرقه کردي وبه میدان بردي

میروي،هیچکسی نیست به دوروبرتو

بده پیراهن خودراکه خودم پاره کنم

نمی ارزدسراین کهنه شده...پیکرتو...

واي ازمعجرمن،معجرمن،معجرمن

واي ازحنجرتو،حنجرتو،حنجرتو
***
سعی ام این است ببینم بدنت را،اما

چه کنم!شمرنشسته جلوي خواهرتو


           علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۳ |

خبر پیچید که سقا به هم پیچید

کنار خیمه ها آقا به هم پیچید

قمر افتاد و پشتش آفتاب افتاد

همین جا بود عاشورا به هم پیچید

سرش از سر بلندي بود،بالا بود

عمود آن قدرها زد تا به هم پیچید

نه،این مال زمین افتادن او نیست

دو چشمانش همان بالا به هم پیچید

نمی شد با عبا حتی تکانش داد

زبسکه آن قد و بالا به هم پیچید

تمام اتفاقاتی که انجامید

همه یکجا شد و یکجا به هم پیچید

چو آن ثقل عظیم افتاد روي خاك

تمام خاك آن صحرا به هم پیچید

هزاران چشم خیره-خیره تر می شد

بساط دختر زهرا به هم پیچید

زخیمه دختري فریاد زد:بابا......

بیا که معجر زنها به هم پیچید!


  علي اكبر لطيفيان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ |
حضرت علی اکبر.ع.

درقدوقامت توقدیارریخته

درغالب تواحمدمختارریخته

به عمه هاي دست به دامن نگاه کن

دوروبرت چقدرگرفتارریخته

گفتی علی ونیزه دهان توراگرفت

ازبسکه دراذان تواسرارریخته

معلوم نیست پیکرت اصلاچگونه است

بهترنگاه می کنم انگارریخته

دارد زره ضریح توراحفظ می کند

بازش اگرکنندبالاجبارریخته

یکروزجمع کردن تووقت می برد

امروزبرسرم چقدرکارریخته

زیرعبا اگربروم پانمیشوم

ازبس بروي شانه من بارریخته

گیسوي توهمینکه سرت نیمه بازشد

ازدوطرف به شانه ات اي یارریخته

آنکس که تشنگی مراپاسخی نداد

حالانشسته برجگرم خارریخته

 

    علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ |
 
همین که دو تایی به میدان رسیدند

روي دست خورشید،شش ماه دیدند

به والله کارش علی اکبري بود

اگر چه علی اصغرش آفریدند

سرش را روي شانه بالا گرفته ست

کسی را به این سر بلندي ندیدند

از این سمت،علی که جلوترمی آمد

از آن سمت ،لشگر عقب می کشیدند

همین که گلوي خودش را نشان داد

تمامی دل ها به رایش طپیدند

پدر گردنش کج- پسر گردنش کج

چقدر این دو از هم خجالت کشیدند!

لب کوچکش خشک و حلقوم او خشک

چه راحت گلوي علی را بریدند

عباگرچه نگذاشت زن ها ببینند

صداي کف و سوت را که شنیدند


     علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۰ |
هجران گرفته دور وبرم را براي چه؟

خون می کنی دو چشم ترم را براي چه؟

وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا

بخشیده اند بال و پرم را براي چه؟

گر نیستی غریب،مگو پس انا الغریب

صد پاره می کنی جگرم را براي چه ؟

دارد سرت براي چه آماده می شود؟

پس آفریده اند سرم را براي چه؟

زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند

بر باد می دهی ثمرم را براي چه؟

من التماس می کنم و تفره می روي

شاید عوض کنی نظرم را براي چه؟

از مثل تو کریم توقع نداشتم

اصلا گذاشتند کرم را براي چه؟

باشد نمی روند،ولی جان من! بگو

آورده ام دوتا پسرم را براي چه؟


     علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۸ |
سیدتی رقیه.س.

توراآورده ام اینجا که مهمان خودم باشی

شب آخرروي زلف پریشان خودم باشی

من ازتاریکی شب هاي این ویرانه می ترسم

توراآورده ام خورشید تابان خودم باشی

فراقت گرچه نابینام کرده بازمی ارزد

که یوسف باشی ودرراه کنعان خودم باشی

پدرنزدیک بودامشب کنیزخانه اي باشم

به توحق می دهم پاره گریبان خودم باشی

اگرچه عمه دلتنگ است اماعمه هم راضی ست

که تواین چندساعت رابه دامان خودم باشی

ازاین پنجاه سال توسه سالش قسمت ما شد

یک امشب رانمیخواهی پدرجان خودم باشی

سرت افتادودستی ازمحاسن ها بلندت کرد

بیاخب میهمان کنج ویران خودم باشی

سرت را وقت قرآن خواندنت برطشت کوبیدند

توبایدبعدازاین قاري قرآن خودم باشی

کنارتوکه ازانگشتروخلخال صحبت کرد

فقط می خواستم امشب پریشان خودم باشی

***
اگرچه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است

تقلامی کنم یک بوسه مهمان خودم باشی


                       علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۶ |
سیدالجلیل،مسلم بن عقیل.ع.


بنویسید مرایاراباعبدالله
اولین بنده ي درباراباعبدالله
منتظرمانده دیداراباعبدالله
من کجاوسر بازاراباعبدالله

تا خداهست خریداراباعبدالله

عاشق آن است که دیدارکندیارش را
بارها جان بدهد دیداگردارش را
باز آماده کند جان دگربارش را
فاطمه پیش خدا،پیش بردکارش را

هرکه افتادپی کار اباعبدالله

من پرم رابه روي دست گرفتم،دیدم...
جگرم رابه روي دست گرفتم،دیدم...
سپرم رابه روي دست گرفتم،دیدم...
تا سرم را روي دست گرفتم،دیدم...

... راهم افتاده به بازاراباعبدالله

وقت هجران به گریبان چه نیازي دارم
به دل بی سروسامان چه نیازي دارم
با لب پاره به دندان چه نیازي دارم
به سرشانه اینان چه نیازي دارم

تاسرم هست به دیوار اباعبدالله

قبل ازآنیکه بیایدخبرم راببرید
زیرپایش مژه چشم ترم راببرید
محضرش دست به دست این جگرم راببرید
گرسرم را وسردوپسرم راببرید

...بازهستیم بدهکاراباعبدالله

سنگهاخوب نشستندبه پاي لب من
لب من ریخت وپیچیدصداي لب من
طیب الله به این لطف ووفاي لب من
بعدازین آب حرام است براي لب من

بسکه لبریزم وسرشاراباعبدالله

مانده ازجلوه والاي توحیران،مسلم
جان خودریخت به پاي توبه یک آن،مسلم
عیدقربان شهان،هست فراوان مسلم
من به قربان تونه...جان هزاران مسلم

....تازه قربان علمداراباعبدالله

به ولاي تونداده ست اذان،هیچکسی
وانکرده ست به شان تودهان،هیچکسی
مثل مسلم نبوددل نگران،هیچکسی
بخداوندکه درهردوجهان،هیچکسی...

....مثل من نیست گرفتاراباعبدالله

پیکرم وقف نوك پازدن طفلان شد
کوچه کوچه سرمن بودکه سرگردان شد
چه خیالی ست که بازیچه ي این وآن شد
یاکه برعکس به میخی تنم آویزان شد

دست حق باد نگهداراباعبدالله


          علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۵ |
اينها به جاي آنكه برايت دعا كنند

كف مي زنند تا نفست را فدا كنند

 

هر چند تشنه اي ولي آبت نمي دهند

تا زودتر تو را زسر خويش وا كنند

 

لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۸/۰۳ |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها