هیئت فاطمیون -به محشر از فراز چرخ گردون/ندا خیزد که این الفاطمیون؟
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

این وبلاگ به منظور اطلاع رسانی برنامه های هیات فاطمیون مهرآباد جنوبی تهران به عاشقان اهل بیت علیهم السلام و ترویج مذهب تشیع طراحی گردیده

هیئت فاطمیون
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
ثامن تم
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه

مادر شهیدان شاه‌آبادی در گفت‌وگو با فارس:
اگر هاشمی پدر یک شهید بود، نمی‌گفت مرگ بر آمریکا را حذف کنیم

زهرا همایونی با بیان اینکه تا نفس داریم شعار مرگ بر آمریکا سر خواهیم داد، گفت: اگر آقای رفسنجانی یک شهید در دفاع مقدس می‌داد و آمریکایی‌ها قاتل فرزندش می‌شدند، نمی‌گفت مرگ بر آمریکا را حذف کنیم.


شهید شاه‌آبادی یکی از فرزندان شهید خانوم همایونی

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد



مربوط به موضوع : اخبار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۸ |

بیانیه و حمایت شش تن از ذاکران معروف کشور در خصوص اتفاقات اخیر و تخریب یکی از بزرگترین اسطوره ی و ستون مداحی کشور استاد حاج محمود کریمی که امروزه شبکه های فاسد اجتماعی غربی و بیگانه به تبلیغات سوء علیه ایشان پرداختند، اعلام حمایت نموده اند که از طرق ادامه مطلب میتوانید متن کامل را مشاهده نمایید.(اختصاصی خیمه دلسوختگان)


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد



مربوط به موضوع : اخبار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
شهادت امام حسن مجتبی (ع)

زمینه - شور

یه عقده ای دارم تو سینه
بیام به پابوست مدینه

بیام مدینه از غمت زاری کنم
رو گونه هام اشکامو من جاری کنم
برا مصیبتت عزاداری کنم - یا مولا

آقام آقام آقام آقام - آقام حسن

لطفا روي ادامه مطلب كنيد



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۰۸ |
شهید هادی ثنایی‌مقدم یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت.

مادر این شهید بزرگوار مدت ها چشم به راه آمدن فرزندش ماند و روز ها چشمش به در بود و گوشش به صدای رادیو تا شاید خبری از پیکر تفحص شده فرزندش بشنود اما...

یک روز در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهداء برپا بود. مادر شهید ثنایی‌مقدم که داشت به تصاویر شهدا نگاه می‌کرد به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می زند این هادی منه... این هادی منه...

و سهم این مادر فقط یک عکس از زمان شهادت فرزندش می شود.






شادی روح شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای گمنام صــلـــــوات

منبع :http://ghorobeshalamche.blogfa.com/


مربوط به موضوع : خانواده شهدا
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۱ |
یا سَیِّدَنَاالغَریب

تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا - ولی 
من برای دیدنت بالا و پایین می پرم 
من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین 
حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم 
یاد داری آمدم من پابه پای نیزه ات ؟؟
یاد داری تو کبودی های روی پیکرم ؟؟
هرچه من اصرار کردم تازیانه می زدند 
ناگزیر از چادر عمه گرفتم بر سرم 
در میان کوچه و بازار شهر شام بود 
بر سرش میکرد طفلی شاد و خندان معجرم 
هرچه بوده مطرب و رقاصه اینجا آمده 
شادمانی میکنند در پیش چشمان ترم 
در میان بزم عیش و نوش جای تو نبود 
خیزران- دندان تو - هرگز نمیشد باورم 
بی حیایی داد میزد با اجازه یا امیر 
باخودم آن دختر شیرین زبان را می برم

منبع: ياحبيب الباكين -اشعار عليرضا خاكساري


مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۰ |
 

مهر مادری

ببین که مهر مادری چی بوده 
ببین غم خون جگری چی بوده 
چه روزا دندون رو جیگر گذاشتم 
چه شب ها خواب راحتی نداشتم 
نه ماه و نه روز همه ی وجودم 
با جون و دل مراقب تو بودم


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد 



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۱۹ |
امام جواد(ع)-شهادت

ناله وا جگر نزن اینقدر
جگرت را شرر نزن اینقدر

با صدای نفس نفس زدنت
پشت در بال و پر نزن اینقدر

بیشتر می زنند بر روی طشت
ناله بیشتر نزن اینقدر

پشت در هیچ کس به فکر تو نیست
پس سرت را به در نزن اینقدر

صورتت را مکش به روی زمین
خاک را بر قمر نزن اینقدر

سن و سالت نمی خورد بروی
آه! حرف سفر نزن اینقدر

وسط کوچه ات می اندازند
به لب بام سر نزن اینقدر

عمه ات را صدا بزن اما
ناله یا پدر نزن اینقدر
×
ناله بر شاه کاظمین کجا؟
ولدی گفتن حسین کجا؟

علی اکبر لطیفیان

منبع : روضه - اشعار آئيني استاد علي اكبر لطيفيان



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۱ |
جناب آقاي مجيد شهبازي

با نهايت تاسف وتاثر درگذشت مادر گراميتان را تسليت عرض نموده و از خداوند متعال براي آن مرحومه رحمت و غفران و براي شما طول عمر مسئلت مي نماييم .

                                                        هيئت فاطميون



مربوط به موضوع : اخبار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۱ |

سربند سرخ يا زهرا(سلام الله عليها)

   عوارض بمبهای شیمیایی و ترکشهای دفاع هشت ساله سخت ، در گوشه ای و دست پیوند داده شده ، مهره های ضربه دیده که شریان اصلی اعصاب را به سختی می فشرد همه و همه جمع در تن رنجور و خسته ای است به نام جلال .

   یادگاریهای عزت و شرافت بود از دنیای دون ما خاکیان دست تهی ، که شهادت هر کدامشان شفاعتها با دنبال دارد .

   در عوض نگاه مهربان و پدرانه ای که هر روز به کودکانش هدیه می کرد ، خاطرات شیطنت های کودکانه ای که پیش مادر و برادرانش به امانت گذارد ، خاطرات سراسر خلوص و بی آلایشی که به همرزمانش ودیعه سپرد . همه و همه در کنار شجاعت و ازخودگذشتگی مثال زدنی ، چهره جلال را پس از سالها در ذهنمان تصویر می کند .

   او از تبار دلیر مردانی بود که  سن شناسنامه هایشان را بالا می بردند تا مردانگی خود را به خردسالی سجلشان به اثبات برسانند پای در میدانی نهند که مردان چند ده ساله لنگان لنگان گام برمی داشتند .

      روح او سراسر استقامت و پایمردی بود ، تن خاکی او دیگر تاب جراحت نداشت ، ولی روح بزرگ او همچون شیرمردان سپاه محمد رسول الله باز هم مثل همان روزهای رویایی جنگ به دنبال هجمه بر دشمنان ارض و ناموس این مرز و بوم بود . با هر کدام از همرزمانش که به گفتگو نشستیم ، با قوت می گفتند او باید با شهادت می رفت ، حیف جلال بود که در بستر آسایش و با مرگ برود . 

    تا به حال اشک مردان جنگ رفته محلمان را ندیده بودم . مردانی که در فقدام عزیزانشان خم به ابرو نیاوردند ، اکنون اشکواره ای برپا ساختند با قافیه جلال و ردیف یازهرا (سلام الله علیها)

سِرِّ خواندن روضه مادر پهلو شکسته مان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و فریاد یازهرا یازهرای تشییع گزاران غسال خانه بهشت زهرا را نمی دانم . فقط این گمشده ذهن من با بستن سربند سرخ یازهرا (سلام الله علیها) در قبر کامل تر شد و هنوز به دنبال جوابی حیرانم .

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد 



مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۱ |
امشب از عشق تو توی ساغر ها می فراوونه

بالا میگیره مستی با آهنگ نقاره خونه

بهشتو میکنه احساس تو صحنت هرکی مهمونه

آقا 4 یابن الزهرا

یابن الزهرا مدد مدد ضامن آهو 4

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد 


مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۶/۲۳ |
حضرت معصومه(س)-مدح

ري زاده ايم و مزرعه سبز گندميم
هر صبح با حسين شما در تكلميم

ما شیعه ولایت مولا، نسب نسب
سلمان پابرهنه اي از نسل چندميم

گاهي ميان خنده خورشيد گريه ايم
گاهي ميان گريه زهرا تبسميم

همسايه حريم تو همسايه خداست

پس صد هزار شكر كه همسايه قميم


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد و يا جهت ديدن همه اشعار استاد علي اكبر لطيفيان به سايت ايشان مراجعه نمائيد :

http://latifian.ir/



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۱۴ |
زمینه شهادت امام صادق (ع)



خون شده قلب شیعه ها - آه و واویلا

چی به سرت اومد آقا - آه و واویلا

مدینه شد کرببلا - آه و واویلا

واویلا آه و واویلا



دلا شده از غصه آب - آه و واویلا

قلب نبی(ص) گشته کباب - آه و واویلا

شما کجا ؟ بزم شراب؟ - آه و واویلا

واویلا آه و واویلا


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد 


مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۶/۰۹ |
امام صادق(ع)-شهادت


باز گرفته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه

شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است، خاک پای مدینه

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد  



مربوط به موضوع :
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۰۶ |

هنگامی که روز اول شوال فرا می‌رسد، مؤمنان را شادی مضاعفی در بر می‌گیرد، چرا که در این روز پاداش‌های الهی سرازیر می‌شود، برای این روز فرخنده، اعمالی چون غسل، پرداخت زکات فطره و خواندن نماز عید توصیه شده است.


یک ماه بندگی و مهمانی خدا لحظات پایانی خود را سپری می‌کند و مومنان با ایمان در حالی روز سعید عید فطر را جشن می‌گیرند که معتقد هستند روز اول شوال، روز دریافت جایزه‌هاست، باقر آل محمد (ص) از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هنگامی که روز اول شوال فرا می‌رسد، منادی ندا می‌دهد؛ ای مومنان برای دریافت جوایز و پاداش‌های خود بشتابید؛ آن‌گاه امام (ع) فرمود: جایزه‌های خداوند مانند جایزه‌های پادشاهان نیست، (یعنی جایزه او بسیار بزرگ و معنوی و قبولی طاعات و رضوان الهی است).


*اعمال شب عید فطر

شب اوّل شوال از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است:

اوّل، غسل هنگامی که آفتاب غروب کند

دوّم، احیاء آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حقّ تعالى و بَیْتُوته در مسجد

سوّم، در عقب نماز مغرب و عشاء و نماز صبح و عقب نماز عید، دعای وارد شده را بخواند.


لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد



مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۱۷ |
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۰۳ |

مناجات با خدا

 

-نام ما را ننویسید، بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

 -آمدم در بزنم، در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

 -میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست

چند لحظه بغل سفره بمانید فقط

 -کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی

فقط از دست گناهم برهانید... فقط

 -حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام

مادرم را به عزایم ننشانید فقط

 -صبح محشر به جهنم ببریدم اما

پیش انظار گنهکار نخوانید فقط

 -پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم

گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط

 -حقمان است ولی جان اباعبدالله

محضر فاطمه ما را نکشانید فقط

 -سمت آتش ببری یا نبری خود دانی

من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط

 -گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما

دست ما را به محرم برسانید فقط

علي اكبر لطيفيان

۲۳/۴/۹۲

 

منبع:روضه -اشعار آئيني علي اكبر لطيفيان



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۷ |

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ [الزمر : 53]

بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.


مربوط به موضوع : داستانهاي كوتاه و مناجاتي
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۳ |

مناجات حضرت موسی علیه السلام با خدا

حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: بارخدایا تو به من نزدیکی تا آهسته بخوانمت یا که از من دوری تا به آواز بلند تو را بخوانم؟
پس خداوند مهربان به او پیام رساند که: ای موسی!

من همنشین هرکسی هستم که مرا یاد کند.
حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: گاهی اوقات در مکان هایی هستم که شان تو والاتر از آن است که تو را در آن جا بخوانم.
خداوند مهربانانه پاسخ داد: ای موسی! به درستی که یاد من در هر مکانی نیکوست.
حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: گاهی اوقات در حالاتی هستم که شان تو والاتر از آن است که تو را در آن حالات بخوانم.
خداوند مشتاقانه پاسخ داد: ای موسی! به درستی که یاد من در هر حال خوش است.
حضرت موسی علیه السلام از خداوند پرسید: چه کسی در پناه و پوشش توست روزی که هیچ پناه و پوششی جز تو برای کسی وجود ندارد؟
خداوند فرمود: کسانی که به یاد من باشند من نیز به یاد آنها خواهم بود. و کسانی که مرا دوست میدارند من نیز آنان را دوست خواهم داشت.
اینان کسانی هستند که هرگاه بخواهیم بر اهل زمین بلائی نازل کنم به خاطر آنان از آن بلا صرف نظر میکنم.

 



مربوط به موضوع : داستانهاي كوتاه و مناجاتي
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۲ |

آيت الله بهجت :

هيچ كودكي نگران وعده بعدي غذايش نيست زيرا به مهرباني مادرش ايمان دارد .

ايكاش من هم مثل او به خدايم ايمان داشتم . 



مربوط به موضوع : داستانهاي كوتاه و مناجاتي
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ |
نقل است که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور در مناجات خود عرض کرد:
 یا الله العارفین (ای خدای عارفان)
جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم)
سپس عرض ‍کرد: یا الله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک،
سپس عرض کرد: یا الله العاصین (ای خدای گنهکاران)،
این دفعه سه بار شنید لبیک، لبیک ؛ لبیک .
حضرت موسی علیه السلام  عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک،
 به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند،
 ولی گنهکاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند؟


مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۹ |
 

 

مراسم جشن و سرور روز ميلاد امام زمان (عج)  هيات فاطميون

با مداحی ذاكر اهل بيت حاج سيد حميد موسوي زاده

زمان : روز نیمه شعبان دو شنبه ۳/۴/۹۲  از ساعت ۱۱ صبح تا اذان ظهر

مكان : ۲۰ متري شمشيري- خ طحاني - كوچه ميرزايي- علامت پرچم 




مربوط به موضوع : مراسم هیئت فاطمیون مهرآبادجنوبی
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۰۱ |
چه دلا بی سر و سامونه   مدینه ستاره بارونه   خود لیلا از امشب مثل مجنونه 2
زینب- میخونه لالایی        به به- چه قد و بالایی
اصلاً- تو خود زهرایی
علی اکبر علی اکبر
روی  نبویشو عشقه/ رگه علویشو عشقه/ خوی حسنیشو عشقه 2

جهت دانلود سبك لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد




مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۲۹ |

 

مادر


بهترين فرم غزل هايم براي مادر است

دفتر شعرم مزين از صفاي مادر است

در قنوت هر نماز خود دعايم مي كند

هرچه دارم در دو عالم از دعاي مادر است

شأن او روز ازل ضرب المثل گرديده است

باخبر هستم كه جنت زير پاي مادر است 

نزد اهل بيت اهل بيت بايد ذبح كرد

بچه هايم نذر راه بچه هاي مادر است*

مادر اللهي نيم اما شعارم اين بود 

مي پرستم آن خدايي كه خداي مادر است

وعده ي حق است آخر از سلاطين مي شود

هركه در ساعات عمر خود گداي مادر است

هيچ داني " حيدر " و "مادر " چرا هم قافيه ست ؟؟

در لغت هم شاه مردان مبتلاي مادر است

"لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار"

فاطميون مطلع باشيد نواي مادر است

خانه اي كه مادري در آن نباشد خانه نيست

خانه اي خوب است كه در آن صداي مادر است

طبع شعر و ذوق و استحسان من از آن اوست

كار من هر روز و شب مدح و ثناي مادر است

گرچه فرزندي چموشم ليك دارم زمزمه

كل دارائي من يك جا فداي مادر است

در ازاي خط خطي هايم نمي گيرم صله

بهترين پاداش كار من رضاي مادر است 


* نذر اهل بيت اهل بيت بايد ذبح كرد/بچه هاي ما فداي بچه هاي پنج تن - علي اكبر لطيفيان 

منبع :http://sael110.ir/

عليرضا خاكساري



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۰۹ |

از سمت راست شروع کرد که از شانس بد او یعقوب بحثی بود که استاد وراجی و بحث کردن بود.

برادر هدف شما از آمدن به جبهه چیست؟

والله شما که غریبه نیستید، بی خرجی مونده بودیم. سر سیاه زمستونی هم که کار پیدا نمیشه. گفتیم کی به کیه، می رویم جبهه و می گیم به خاطر خدا و پیغمبر آمدیم بجنگیم. شاید هم شکم مان سیر شد هم دو زار واسه خانواده بردیم!

نفر دوم احمد کاتیوشا بود که با قیافه معصومانه و شرمگین گفت: «عالم و آدم میدونن که مرا به زور آوردن جبهه. چون من غیر از این که کف پام صافه و کفیل مادر و یک مشت بچه یتیم هم هستم، دریچه قلبم گشاده، خیلی از دعوا و مرافه می ترسم! تو محله مان هر وقت بچه های محل با هم یکی به دو می کردند من فشارم پایین می آمد و غش می کردم. حالا از شما عاجزانه می خواهم که حرف هایم را تو روزنامه تان چاپ کنید. شاید مسئولین دلشان سوخت و مرا به شهرمان منتقل کنند!» خبر نگار که تند تند می نوشت متوجه خنده های بی صدای بچه ها نشد.

مش علی که سن و سالی داشت گفت: « روم نمی شود بگم، اما حقیقتش اینه که مرا زنم از خونه بیرون کرد. گفت: «گردن کلفت که نگه نمی دارم. اگر نری جبهه یا زود برگردی خودم چادرم را می بندم دور گردنم و اول یک فصل کتکت می زنم و بعد میرم جبهه و آبرو برات نمی گذارم. منم از ترس جان و آبرو از اینجا سر درآوردم.

خبرنگار کم کم داشت بو می برد. چون مثل اول دیگر تند تند نمی نوشت. نوبت من شد.

گفتم: «از شما چه پنهون من می خواستم زن بگیرم اما هیچ کس حاضر نشد دخترش را بدبخت کند و به من بدهد. پس آمدم این جا تا ان شاءالله تقی به توقی بخورد و من شهید بشوم و داماد خدا بشوم. خدا کریمه! نمی گذارد من  آرزو به دل و ناکام بمانم

خبرنگار دست از نوشتن برداشت.

بغل دستی ام گفت: «راستش من کمبود شخصیت داشتم. هیچ کس به حرفم نمی خندید. تو خونه هم آدم حسابم نمی کردند چه رسد به محله. آمدم اینجا شهید بشم شاید همه تحویلم بگیرند و برام دلتنگی کنند

دیگر کسی نتوانست خودش را نگه دارد و خنده مثل نارنجک تو چادرمان ترکید. ترکش این نارنجک خبرنگار را هم بی نصیب نگذاشت

منبع : http://ghorobeshalamche.blogfa.com/

 



مربوط به موضوع : زندگینامه - وصیتنامه شهدا
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۰۲ |



مربوط به موضوع : مراسم هیئت فاطمیون مهرآبادجنوبی
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۲۹ |

غزل پیوسته - میلاد حضرت رسول اکرم (ص)

 

وعده ی آمدن صبح ظفر می آید

به شب تار بگویید سحر می آید

طاق ظلم و ستم دوره فرو می ریزد

روز خاموشی و سردی شرر می آید

تیر منقار ابابیل به فرمان خدا

بر سر ابرهه ی ظلم و خطر می آید

 

جهت دانلود سبک سرودها وبقیه اشعار روی ادامه مطلب کلیک کنید


 



مربوط به موضوع :
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ |
خزان ِبهار

  اشکهایش به مادرش رفته

 سینه ی پر شراره ای دارد

 نه! به یک طشت اکتفا نکنید

 جگر پاره پاره ای دارد

 

لطفا روي ادامه مطلب كليك كنيد

 



مربوط به موضوع :
نویسنده حسن رنجبر در پنجشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۲۱ |

  (عنوان ندارد) 

     شاید کسی فکر نمی کرد انقدر سریع تموم شه چند روز بیشتر به اربعین نمونده و هنوز مثل همیشه شاید به اندر خم یک کوچه هم نرسیدم . چرا به این سرعت زندگی در گذره و هرروز که میگذره احساس میکنم عقبترم انگار کاروانی قبل از اونیکه به عقل کوچیک من میرسه حرکت کرده و من دارم دنبالش میرم  و هر روز کاروان دورتر و دورتر و ... میشه کاروان که دور میشه و نمیبینم هیچ ؟ حتی صدایی هم به گوشم نمی رسه و فقط یه چیز برام مونده اونم اینه که حرارتی توی قلبم احساس می کنم  که بهم میگه کاروانُ گم نکردم و میرم تا به کاروان برسم و ایکاش یک روز می رسیدم . 

 

 



مربوط به موضوع : ویژه نامه هیئت فاطمیون
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ |
ذاكر اهل بيت جناب آقاي حسن حسينخاني

با نهايت تاسف وتاثر درگذشت  والده گراميتان را تسليت عرض نموده و از خداوند متعال براي آن مرحومه رحمت و غفران و براي شما طول عمر مسئلت مینمائیم .                                           

 هيئت فاطمیون



مربوط به موضوع : اخبار
نویسنده حسن رنجبر در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۰ |

 

اشعار محرم -علی اکبر لطیفیان- برگرفته از وبلاگ نودو پنج روز باران

 

لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید

 


 



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ |

غزل پیشواز محرم


آماده می شوم که فراهم کنی مرا

خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته ام؛به سینه زدن عادتم بده

تا بین این  صفوف منظم کنی مرا

 

فرموده ای که:" اشک شما مرهم من است "

اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا

 

آنقدر در طواف سرت گریه می کنم

تا پای نیزه چشمه زمزم کنی مرا

 

اصلا بعید نیست که در روضه خودت

همسایه رسول مکرم کنی مرا

 

روزی که اشک و خون تو در قتلگاه ریخت

می خواستی شهید محرم کنی مرا

 منبع : حسینیه خدا



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ |

سر را ز خاك حجره اگر بر نداشتي

تو رو به قبله بودي و خواهر نداشتي

خواهر نداشتي كه اگر بود ميشكست

وقتي كه بال ميزدي و پر نداشتي

از طوس آمدم كه بگِريَم در اين غمت

ياري به غير چند كبوتر نداشتي

وقتي كه زهر بر جگرت چنگ ميكشيد

جز يا حسين ناله ي ديگر نداشتي

ختمي گرفته اند برايت كبوتران

لبخند ميزدند و تو باور نداشتي

تو تشنه كام و آب زمين ريخت قاتلت

چشمت به آب بود و از آن بر نداشتي

كف ميزدند دور و برت تا كه جان دهي

كف ميزدند و تاب به پيكر نداشتي

كف ميزدند وليكن به روي دست

دست ز تن جداي برادر نداشتي

شكر خدا كه پيرهني بود بر تنت

يا زير نيزه ها تن بي سر نداشتي

شكر خدا كه لحظه ي از هوش رفتنت

خواهر نداشتي ، غم معجر نداشتي


منبع : وبلاگ سهيل عرب



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۳ |



مربوط به موضوع : مراسم هیئت فاطمیون مهرآبادجنوبی
نویسنده حسن رنجبر در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۴/۲۰ |

خبر پیچید که سقا به هم پیچید

کنار خیمه ها آقا به هم پیچید

قمر افتاد و پشتش آفتاب افتاد

همین جا بود عاشورا به هم پیچید

سرش از سر بلندي بود،بالا بود

عمود آن قدرها زد تا به هم پیچید

نه،این مال زمین افتادن او نیست

دو چشمانش همان بالا به هم پیچید

نمی شد با عبا حتی تکانش داد

زبسکه آن قد و بالا به هم پیچید

تمام اتفاقاتی که انجامید

همه یکجا شد و یکجا به هم پیچید

چو آن ثقل عظیم افتاد روي خاك

تمام خاك آن صحرا به هم پیچید

هزاران چشم خیره-خیره تر می شد

بساط دختر زهرا به هم پیچید

زخیمه دختري فریاد زد:بابا......

بیا که معجر زنها به هم پیچید!


  علي اكبر لطيفيان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ |
حضرت علی اکبر.ع.

درقدوقامت توقدیارریخته

درغالب تواحمدمختارریخته

به عمه هاي دست به دامن نگاه کن

دوروبرت چقدرگرفتارریخته

گفتی علی ونیزه دهان توراگرفت

ازبسکه دراذان تواسرارریخته

معلوم نیست پیکرت اصلاچگونه است

بهترنگاه می کنم انگارریخته

دارد زره ضریح توراحفظ می کند

بازش اگرکنندبالاجبارریخته

یکروزجمع کردن تووقت می برد

امروزبرسرم چقدرکارریخته

زیرعبا اگربروم پانمیشوم

ازبس بروي شانه من بارریخته

گیسوي توهمینکه سرت نیمه بازشد

ازدوطرف به شانه ات اي یارریخته

آنکس که تشنگی مراپاسخی نداد

حالانشسته برجگرم خارریخته

 

    علی اکبر لطیفیان محرم سال 90



مربوط به موضوع : اشعار
نویسنده حسن رنجبر در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۲ |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها